آشتی با دکتر زنان

ساخت وبلاگ
رفیق دوران شبابم روزهای آخر بارداری سوم را می گذراند و جزو معدود افرادی بود که هنوز به من امید داشت و بی اینکه زخم بزند مرا به فرزندآوری تشویق می کرد. این بار زنگ زده بود حال و احوال کند. ضمن حرف هایش گفت وقت دکتر دارد و بیا تو هم ویزیت شو و من اصلا برایت وقت می گیرم.

خیلی ها از این جمله ها گفته بودند به آدم ولی خب همه ی لحظه ها تبدیل به " آن" نمی شوند. قبول کردم و روز موعود بدون وقت قبلی رفتم مطب. رفیق را دیدم و دیدار تازه کردیم. البته هیچ وقتی هم برایم نگرفته بود و چند ساعتی در یکی از شلوغ ترین مطب های تهران علاف شدم. رفتم ویزیت شدم و چیزی برای ارایه نداشتم جز برگه ی آزمایش اسپرم. ( ما سر خود آزمایش داده بودیم ! که اگر مشکلی بود زودتر بدانیم و کمتر زمان از دست بدهیم) دکتر گفت خوب است و مشکلی نیست. برای من آزمایش هورمون  و چند تا چیز دیگر نوشت و قرار شد هفته ی بعد برم با جواب آزمایش و او سونو کند و روز تخمک گذاری را هم بگوید.
همان روزها رفتم آزمایش خون دادم و البته فکرش را هم نمی کردم تا پایان بارداری حدود بیست لوله خون مجبور باشم بدهم(تا هفته سی ) ....
هفته ی بعد رفتم و کمتر علاف شدم. سونو انجام شد با چه کیفیتی بماند ! جمله ی : "شوهر همینه دیگه" هنوز توی گوشم زنگ می زند. آزمایش خون را نشانش دادم و گفت باید بجنبی. اعداد و ارقام داشتند با بالا رفتن سن ، بالا و پایین می شدند. قرص نوشت و روز تخمک گذاری و دستورات لازم را داد. قرص را داد چون بهش گفته بودم از وقتی اقدام می کنیم پریودهای همیشه منظم من، زودتر رخ می دهد و خلاصه دیگر دقیق نیست. گفت برایت منظمش می کنم! با قرص سفکسیم ! و نمی دانم یک چیز دیگر.

و ما تا آخر هفته فرصت داشتیم برای اقدام. به توصیه ی پزشک باید یک روز در میان اقدام صورت می گرفت. و از آنجایی که ما اصولا پی کار را نمی گیریم!! فقط یک بار اقدام کردیم و ...
راستش هیچ وقت نفهمیدم بالاخره آن قرص های بیخودی پریود مرا درست کرد یا نه. نفهمیدم چون ماه هاست خبری از عادت ماهیانه نیست!

 |+| نوشته شده در  جمعه دهم آذر ۱۳۹۶ساعت 4:15  توسط علت معدّه  | 
خداحافظی با یک زیست نرمال....
ما را در سایت خداحافظی با یک زیست نرمال. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moedde بازدید : 159 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 7:52