اجابت

ساخت وبلاگ
آخرین باری که از عمق جان دعا کردم و فرزند خواستم را خوب یادم می آید. دقیقا  از حضرتش این را خواستم :

گفتم خدایا ! می خواهم به همه (مخصوصا قوم و خویش ناهمجور) نشان بدهم که این مدل، کار می کند. اصلا خودم می خواهم بدانم واقعا این سبک زندگی و این نظام فکری من درست است؟ جواب می دهد؟ از توی این جهان بینی و دستگاه عقیدتی و سیاسی، فرزند سالم و صالح و متعادل بیرون می آید ؟

یک عمر و بله دقیقا یک عمر پای بند گزاره هایی بودم که بسیاری از خویشان و دوستانم نبودند. شعارهایی دادم و سفت و سخت پای اصولی ایستادم که آنها یا از بیخ شعارش را قبول نداشتند یا جگر ایستادگی نداشتند.

حالا در زندگی طبیعی و روزمره بمانم؟ بی اولاد ؟ نمی خندند به ریشم که این بود ته یک زندگی آرمانی و انقلابی؟

راست و حسینی اش هم همین بود که دیدم شترسواری دولا دولا نمی شود. باید دم به تله داد و زد به دل دریا. حتی اگر در همه ی ابعاد هم بدرخشم باز هم نمیشود در بعدی به این مهمی لنگ بزنم و خالی ببندم!

بچه دار شدنم ته ته اش نه به خاطر کم آوردن از حرف مردم بود نه به خاطر فطرت و غریزه. بالا رفتن سن و تخمک های رو به کاهش هم به من انگیزه ی کافی برای این شیرجه ی سخت را نمی داد.

ته ته این تصمیم کبری و اقدام برای فرزندآوری، رسوا نشدن بود. می خواستم جهان بینی و ایدئولوژی ام رسوا نشود. می خواستم مطمئن شوم و نشان بدهم این "مدل" کار می کند و جواب می دهد.

پ.ن 1: کدام مدل؟ پیشتر که برویم بیشتر معلوم می شود.

پ.ن2 : زمان می خواهم این یک سال را بریزم روی دایره ی وبلاگ. در نوشتن، نظم و ترتیب حوادث را نمی توانم رعایت کنم. همین طور آرام آرام که یخم باز می شود می نویسم.

هیچی دیگر.

خدا دید بالاخره این بار دارم راست می گویم! دارم چیزی را از عمق جان می خواهم و الکی ادای حاجت مندان را در نمی آورم. خودِ واقعی  ام را برای خدای بزرگم رو کردم و او نیز مشت اجابتش را برایم وا کرد. اصل اول ِ رابطه با خدا شفافیت و صداقت است.

 |+| نوشته شده در  چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶ساعت 3:35  توسط علت معدّه  | 
خداحافظی با یک زیست نرمال....
ما را در سایت خداحافظی با یک زیست نرمال. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moedde بازدید : 138 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1396 ساعت: 7:52